Adversity Often Leads To Prosperity

Adversity Often Leads To Prosperity

همفکری

همفکری

سلام به همه دوستای عزیزم. خوشحالم که امروز هم اتاقیم ( توی اداره) نیستش و میتونم از همینجا راحت براتون بنویسم. راستش حدود چند ماهی هستش که بعد از کش و قوصای فراوان بالاخره تونستم اینجا مشغول به کار بشم البته نه به صورت رسمی ولی خب حالا اینجاییم تا ببینیم آینده چی میشه کارم دفتری هستش و تو دو شیفت میایم که من یه سره میمونم که بعد از ظهرا زودتر برم خونه و پنجشنبه ها نیمه تعطیل هستش که من بعلت کند بودن تو کارا مجبور شدم امروزم بیام. شرکت ما یه شرکت بازرگانی هستش و من تو قسمت بایگانیش مشغول به کارم ولی احتمالا به قسمت حسابداری ببرن ولی شخصا اینجارو بیشتر دوست دارم چون با آدمای کمتری در ارتباطم و احتمال لو رفتن بیماریمم کمتره... البته خودمم دیگه از اینکه همیشه در حال پنهون کردن یه راز باشم دیگه خسته شدم از اینکه مجبورم دروغ بگم و ... اینجا یه چیزیش اعصابمو خورد میکنه و اونم یه اتاق هستش که لامپش سوخته و هر بار بهم میگن برو فلان چیز رو از اون اتاق بیار میپیچونم و هر بار یه بهونه میارم... یه بار میگم یادم رفت یه بار میگم پام خواب رفته یه بار میگم صبر کنید کارم تموم شه بعد میرم و... یکی هم پیدا نمیشه یه لامپ برا اون خراب شده بزاره.آخه به جز من واسه کی اهمیت داره یه اتاقی که شبیه انباریه لامپ داشته باشه یا نه... در مورد رییس این شرکت یه آدم خشن خشن خشن خشن و خشک و عبوس و تقریبا لال از این جهت که تاحالا صداشو درست نشنیدم. بقیه کارمندا بد نیستن البته بعضیاشون... بگذریم. ماهیانه نزدیک 500 هزار تومن میگیرم که درسنه توی این گرونیای وحشتناک پولی نیست ولی بازم خوبه دیگه. درکل وقتمو خوب پر کرده. راستی در مورد سیاوش جان بگم که داستان رفتنشو فرستاد برام یکمی دو دل بودم بزارم تو وبلاگ یا نه با خود سیاوشم مشورت کردم بعد به این نتیجه رسیدیم که همه شما دوستان عزیز خودتون عاقل و بالغ هستید و نباید داستان سیاوش روی کسی بتونه اثر منفی بزاره. به هر حال... از همه این حرفا که بگذریم چند وقت پیش یکی از دوستان (آقا وحید) گفتش که درمان آرپی با طب سوزنی تو تهران انجام میشه و شماره ای به من داد تا تماس بگیریم. منم اول یه چرخی تو اینترنت زدم و متوجه شدم تو مالزی تزکیه و چندتا کشور دیگه این کار انجام میشه بعدش با او شماره تماس گرفتم. خانمی جواب داد و سوالاتمو پرسیدم و بهم گفت که ده جلسه اول رایگان هستش و بعد از احساس بهبودی در صورت تمایل ادامه درمان میدیم که هزینش جلسه ای 65000 تومن هستش و از ده تا پنجاه درصد قابلیت بهبودی تو بینایی داره و هفته ای دو جلسه هستش و جلسات تا جایی ادامه پیدا میکنن که دیگه بهبودی توی بیناییمون احساس نکنیم و از اون به بعد ماهی یک جلسه به منظور نگه داشتن بینایی تو همون حالت انجام میشه. سوزنا رو توی مچ دست و پا فرو میکنن و حدود بیست دقیقه تو همون شرایط میمونیم تا باعث تحریک بشه. چیزی که هست اینه که من ساکن تهران نیستم و هفته ای دوبار رفت و آمد سخته واسم. خونه دوست و آشنا هم نمیشه رفت چون اونا از بیماریم مطلع نیستن. میخواستم از شما دوستان اگه کسی ساکن تهران هستش بعد از تحقیق کردن حداقل اون ده جلسه رایگان رو بره چون طب سوزنی اگه درست انجام بشه حتی اگه مفید هم واقع نشه دست کم ضرری هم نداره و نه از لحاظ هزینه نه خطر مشکلی نداره. به هر حال اگه کسی رفت یا خبر جدیدی به دست اورد بقیه رو در جریان بزاره. 

همه رو به خدا میسپارم.

 


نظرات شما عزیزان:

محسن
ساعت19:54---15 بهمن 1393
سلام
یه سوال شما هم چشمتون موقعی که باد سرد میخورهیا نور خورشید میسوزه و اشک میریزه؟
یا فقط من اینجوریم؟
راستی کوروش این خبر رو هم بزن تو وب یکم روحیه به بچه بده خودم که وقت پیگیریش رو پیدا نکردم قراره تابستون برم تهران
http://forum.rpsiran.ir/showthread.php?tid=1520&highligh t=%D8%A8%D8%B1%D9%82+%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C
پست اول این تاپیک رو بخون


محسن
ساعت19:18---14 بهمن 1393
من موندم چرا آخه بین این همه آدم من؟
چه گناهی کردم؟
این روز ها هم دیگه دارم دیوونه میشم اشتباه کردم امتحان دادم رفتم تیزهوشان و یه اشتباه دیگه که رفتم تجبری با اون کتاب زیست...
نمیدونستم چشمام انقد داغون میشن اصلا نمیتونم درس بخونم خانواده هم مدام فشار میارن میگن چرا درست انقد ضعیف شده؟ بست و چهار ساعت شبانه روز چشمام خسته هستن بدون عینک همه چیزو تار نیبینم توی امتحانها بعضی سوال هارو نمیبینم نمیدونم چه کارکنم اگه چشمام سالم بودن آینده خیلی خوبی داشتم ولی....
خدا اون دنیا نگی من به تو هوش دادم چرا درس نخوندی و استفاده نکردی


رامین نیک پور
ساعت19:09---11 آذر 1392
سلام به همگی دوستان بزرگوار که از زندگی تا حدودی درکشون یکسان و تونلی هستش. من قبلا هم در مورد طب سوزنی مطلبی گذاشته بودم در این وبلاگ؛ طب سوزنی درمان قطعی نیست ولی می تونه تا 30 درصد با یکم بیشتر بیماری آرپی رو بهبود بده ولی برای کسانی که در مراحل نخست بیماری هستند(یعنی کسانی که میدان دیدشون خیلی محدود نشده) نوصیه می کنم حنما از طب سوزنی استفاده کنن. من اول درمان آرپی با طب سوزنی رو از طریق دکتر یو که فرد چینی و خیلی محترم اما ساکن کانادا هستش آشنا شدم ولی به علت اینه سفارت کانادا ویزای من رو رد کرد به دکتری در ترکیه رفتم و حدود 8 ماه تو ترکیه زندگی کردم و درمانم را شدو کردم. برای هر 20 جلسه 2000دلار در سال 1387 می دادم و افراد زیادی از آمریکا،اروپا و اعراب برای درمانشون اونجا می یومدن. در 14 جلسه اول چیزی حس نمی کردم اما بعدش نورهایی رو که در اطرافم بودن تشحیص جرئی می دادم. حدود 71 جلسه اونجا انجان دادم اما بهبودی جرئی نصیب ما شد.اینم بگم که بعضی از افراد تو اونجا در جلسه اول می تونستن حس کنن اما آخرش 40درصد بهبودی بود.کسایی که بیماریشون تازه شروع شده بود بهتر می شدن در 16 جلسه.وقتی پولم تموم شد و از طرفی کنکور ارشد قبول شده بودم تو ایران برگشتم و ادامه درمان رو با یکی ار دکترای طب سوزنی تو تبریز با پا فشاری من که میشه کاری کرد، ادامه دادم تا اونجایی که خودم الان یاد گرفتم و می تونم طب سوزنی انجام بدم اما امان از دست بی حوسلگی و افسردگی که خودمو سپردم دست تقدیر. طب سوزنی تا حدی به عنوان تنظیم کننده عملکرد کلی بدن باعث میشه انرژی چی(Qi) در بدن به طرف چشم حرکت کنه البته چشم در طب سنتی چین یک عضو فرعی هستش که مشکلاتش ار انحراف فرکانسهای اعضای اصلی بدن نشات می گیره. یاد آور این قضیه بشم که اگه پول مفت ندارین یا درتهران نیستین انجام ندین چون طول دوره درمان خیلی طولانی میشه و در شهر خودتون با یک دکتر طب سوزنی مشورت کنین. در صورت نیاز من در خدمتتونم 09144167956
پاسخ: سام آقا رامین. ممنون از اطلاعات مفیدی که در اختیار ما قرار داغدی من در مورد طب سوزنی شنیده بودم که بغضی افراد تا درصد بالایی نتیجه گرفتن ولی به هر حال اطلاعات شما به عنوان فردی که خودش این درمان رو تجربه کرده خیلی مفید بوود. با تشکر از شما دوست عزیز


امير
ساعت16:39---19 مرداد 1392
سلام دوستان من اميرم و25 سالمه

و ارپي دارم ميخام بادختري هم مشكل خودم تو تهران دوستشم كه بتونم ببينمش منو درك كنه تا باهاش راحت باشموخجالت نكشم يا بهم ترحم كنن.دخترخنما خاهش ميكنم اگر كسي دوست داشت باهام تماس بگيره ممنونم.تنهايي سخته
پاسخ: سلام امیر جان. نمیدونم چی بگم ولی هر کاری هرکسی انجام میده قبلش به همه چیش فکر کنه. مرسی


مرجان
ساعت17:30---16 مرداد 1392
درد بی پایان...
درست مثل یک سرطان... آرام و بیصدا در و جودم ریشه دواند...هر بهار ،دستهایم را گشودم و با مهربانی مشکلاتم را به آغوش کشیدم تا شاید بتوانم در سال جدید وجودم را با این درد یکی سازم... اما هر چه به این آتش نزدیک تر شدم وجودم بیشتر سوخت.... از چه زمانی آغاز شد نمی دانم...هنوز صدای خنده های بچه ها را در حیاط مدرسه می شنوم که می دویدند...و من غرق در اضطراب نظاره گر آنها بودم و منتظر برای به صدا در آمدن زنگ مدرسه ،با فکر و دلهره ی اینکه روز جدید را چگونه آغاز کنم تا پشت نیمکت، کندتر از همه، قدم بر می داشتم...به خاطر نشستن بر روی میز اول به دلیل بلندی قدم و نزدیک کردن سرم به کتاب همیشه از طرف بچه ها و معلمانم سرزنش می شدم...از خودم متنفر بودم که چرا هیچ وقت جرأت این را پیدا نکردم که با شهامت مشکلم را برای همه بگویم ...
شاید دوازده سیزده سال از آن روزها می گذرد اما هنوز همه چیز مثل گذشته پیش می رود...
امیدهایی که هر روز نا امید می شود...
زخم هایی که هر روز عمیق تر می شود...
کینه هایی، هر روز بیشتر از دیروز ،آنقدری که دردلت دیگر جایی برای آنها نیست...
سؤال های بی جوابی که هیچ کس پاسخ آنها را نمی داند...
درد دل هایی که هر چه بیشتر می کویی بیشتر دلت را پر می کنند...
افکاری که هر چه بیشتر از دستشان فرار می کنی بیشتر گرفتارت می کنند وعذابت می دهند...
غروری که برای شکستنش هر بیشتر تلاش می کنی، کمتر به نتیجه می رسی...
گریه هایی که همیشه از ریختنشان ترسیده ای...
عقده هایی که برای پاک کردنشان از وجودت بارها با نفست جنگیده ای ...
نصیحت هایی که همیشه مجبور به اطاعتشان بودی...
صورت سرخی که با سیلی اینگونه است...
سرنوشتی که محکوم به آن هستی...
گویی در برزخم،برزخی مابین آرامش بهشت و هراس جهنم...تلاش برای رسیدن به هر کدام بی فایده است...
برای سوزاندن ریشه های این تلخی راهی وجود ندارد چرا که با سوختن هرکدام غرق در آتش می شوی...
انتظار کی به پایان خواهد رسید ...



ناهید
ساعت22:22---6 مرداد 1392
نمیدونم اما خیلی مایلم منم بدونم نتیجه چی میشه راستی چرا اپ دیت نمیکنین من هر روز سر میزنم
پاسخ: یکمی با کمبور وقت مواجه شدم ولی از این به بعد سعی میکنم زود به زود بیام. و از شما هم ممنونم که هر روز سر میزنی. به هرحال کسی اگه میتونه بره خالی از لطف نیست


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: کورش کریمی ׀ تاریخ: پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:آرپی,رتینتیس پیگمنتوزا,درمان آرپی,شبکوری,شب کوری, درمان شبکوری,درمان شب کورب,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

سلام... به وبلاگ من خوش آمدید. من کورش هستم امیدوارم همه به آرزوهاشون برسن و همه چی روبراه باشه...


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , goodnight.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM